چکیده
پاسخ شما به این پرسش چیست ؟ یدالله نیستانی را می شناسید؟ سلسله مقاله های آشنایی با استادان و بزرگان موسیقی ایران با هدف آشنایی بیشتر هنرجویان و هنردوستان تهیه شده و بر روی وب سایت هارپ موزیکال قرار گرفته اند. باشد که با آشنایی با آن بزرگان ادامه دهنده مسیرشان باشیم. به همین منظور در این مقاله به معرفی استاد یدلله نیستانی پرداخته ایم.
یدالله نیستانی
یدالله ولی پور ملقب به نیستانی فرزند ولی الله، حدود سال ۱۲۶۸ ه.ش. در بخش سامن شهرستان ملایر در خانواده ای مذهبی و معتقد متولد شد.
در ایام کودکی به بیماری آبله دچار شد و بینایی اش به ضعف گرایید. سپس در اثر حادثه ای ابتدا بینایی یک چشم و بعد هر دو را از دست داد. این موضوع باعث شد تا لحظه های تنهایی خود را با موسیقی پر کند، و نخست به فراگیری ساز دوزله پرداخت. اما چون این ساز آن زمان بیشتر در مجالس عروسی و پایکوبی نواخته می شد، با مخالفت شدید پدرش مواجه شد که ساز وی را شکست. از آنجا که عشق و علاقه او به موسیقی به حدی بود که جدایی از آن برایش ممکن نبود، بالاخره پدر راضی شذ، ساز عرفانی نی را به او پیشنهاد کرد و برایش یک نی تهیه کرد. او نیز با شوق فراوان نواختن این ساز را آغاز نمود. مدت ها به فراگیری و نواختن آن مشغول شد. بعد ها برای حفظ ساز خود مجبور شد به مجالس خان ها و اعیان شهرهای مجاور راه یابد و بعد از مدتی برای ارتباط با هنرمندان نامی و کسب تجارب بیشتر به تهران آمد. حدود سال ۱۳۲۸ هجری شمسی بود که همکاری خود را با رادیو آغاز کرد که سال ها ادامه یافت (استاد ابوالحسن صبا نقش عمده ای در این همکاری داشت). تا اینکه موسیقی رادیو رو به ابتذال نهاد، و با چنان اوضاعی قطعا دیگر جایی برای نیستانی و امثال او نبود.
دکتر حسین ولی پور فرزند بزرگ ایشان برای نگارنده نقل کرد:
یک روز استاد برای اجرای برنامه به رادیو می بردیم، رئیس شورای موسیقی وقت رادیو، مشیر همایون شهردار مانع ورود ما شد و بعد از سلام و احوال پرسی از پدرم خواست که دیگر به رادیو نیاید و حقوقش را هر ماه دریافت کند. پدرم عصبانی شد و گفت که من بروم تا جای من و امثال مرا عده ای بی هنر و بی مایه بگیرند؟ او به پدرم گفت که اگر برود حقوق او را زیاد خواهد کرد، اما پدرم بیشتر عصبانی شد و با صدای بلند گفت موسیقی عشق من است و آن را به پول نخواهم فروخت. هرچند پدرم آن روز مقاومت زیادی کرد، اما دیگر هرگز به رادیو نرفت و ساز را در تنهایی خود نواخت.
نیستانی علاوه بر موسیقی به شعر نیز علاقه وافری داشت و بسیاری از اشعار شاهنامه و همچنین دیوان حافظ را از حفظ بود و اغلب با اطرافیان علاقه مند به شعر مشاعره می کرد، و کمتر کسی توان مقابله با او را داشت. او دارای حافظه ی عجیبی بود ، سخنانش بسیار شیرین و گیرا بود و شنونده پس از ساعت ها نشستن در کنارش احساس خستگی نمی کرد. وی همچنین به قران بسیار علاقه داشت و قواعد قرائت آیات الهی را نیز به خوبی می دانست و اغلب، اشکالات دیگران را برطرف می کرد. غالبا بعد از نماز صبح شروع به نواختن نی می کرد و این کار را تا ساعت ها ادامه می داد.
اثری از وی همراه با آواز سخصی به نام درویش باقی مانده که در آرشیو صدا و سیما نگهداری می شود.
سبک
نیستانی با ردیف ایرانی آشنایی کامل داشت. جملات او منظم و دارای تحریر های متنوع است. او در اجرای ریتم دقیق بود و در نوازندگی بیشتر سعی می کرد حال و جملات موسیقی را بروز دهد.
صدای بم را با قرار دادن یر نی ببن دو دندان پیشین و با کمک زبان ایجاد می کرد. صدای اوج و غیث و پس غیث را از گوشه لب به صورت نفس ممتد ایجاد می کرد، که این حالت فاقد نت های مقطع و نت های منفصل و سکوت است و جملات موسیقی به صورت پیوسته و با تکنیک لگاتو اجرا می شود.
نواختن به این شیوه مشکل است و نوازندگی با آن یکنواخت و گاهی نیز کسل کننده است و لذا امروز نوازندگان نی آن را دنبال نمی کنند. ناگفته نماند این شیوه در موسیقی محلی برخی از نقاط کشورمان معمول و رایج است.
یدلله نیستانی عاقبت در نهایت نارضایتی و آزردگی خاطر از وضعیت موسیقی آن زمان در دهم اردیبهشت ۱۳۴۴ شمسی در گذشت و در امامزاده سید ملک خاتون تهران به خاک سپرده شد . بر سر سنگ مزار او چنین نگاشته شده است:
آهسته قدم بگذار اینجاست نیستانی
استاد نی ایران در رشته ایرانی
هرچند که عمری بود محروم ز بینایی
اما دل او بینا روحش همه نورانی
منبع: زینعلی، محمدرضا، نای هفت بند.